تولد بهترینم
بازو به دور گردنم از مهر حلقه کن بر اسمان بپاش شراب نگاه را بگذار از دریچه چشم تو بنگرم لبخند ماه را دخملی جونم روز جمعه 13/8/90یه روز افتابی و نستا سرد پاییز به دنیا اومد برای رفتن به بیمارستان باید از یه خیابون پر درخت وبی نهایت زیبا می گذشتیم درختای سر به فلک کشیده چنار که تو فصل پاییز دیدنی تر شده بودند . با استرسی که با من بود و نگاه نگران حسام عزیزم و چشمای منتظر مادر خوبم وخواهرهای عزیزم که با من اومده بودندراهی اتاق عمل شدم . لحظه سختی بود البته خدا با من بود و کمکم کرد مثل همیشه. جراحی به روش اسپاینال بود در نتیجه من اولین نفری بودم که حورا رو دیدم یه کوچولوی ریز با...
نویسنده :
مامان نگین
17:21